من یک دزدم
روزی که راز تو فاش شد
نه بهتر است بگویم روزی که بعد از یک هفته
راز خود را از زبان من شنیدی
و تو چقدر خروشان بودی
و من را دزد راز خطاب کردی
ولی من فقط به دنبال یک جواب بودم
که آیا در سرزمین وجودت مرا نیز یادمی کنی
ثانیه شمار بی احساس
امشب دقایق کند میگذرد
گویا ثانیه ها نیز از این تکرار ها خسته اند
از گذر بر روی صفحه تکراری ساعت بیزار اند
و در این میان تنها من هستم
که از خسته گی ثانیه شمار رنج میبرم
این خسته گی دیدن سپیده را به تاخیر می اندازد
و تو بی خبر از خستگی ثانیه هایی
**********
امشب بر سر در فکرم نوشتم <ورود افکار مغشوش ممنوع> ولی گویی هیچکدام از افکار سواد خواندن نداشت اند. امشب از هیچکدام انها استقبالی نکردم ولی واقعا اسرار به ورود دارند....
جدال عقل و دلم
خیلی سخته وقتی نمیدونی
حقیقت اونی که می بینی
یا اونی که میدونی.
بین واقعیت و دروغ شاید فقط یه کسره باشه
****
شاید باید شعری نو گفت
شاید باید بیتهای قدیمی را
جانشین بیتهای جدید کرد
شاید گذشته دو باره در حال تکرار است
و شاید باید از کنار حقیقت گذشت
تا بتوان لبخندی دو باره زد
کاش هیچ وقت خیلی مسال رو نفهمم
تا آسوده بمیرم
***********
شاید حقیقت آن روی سکه است که هیچ وقت نمایان نمیشه. امشب ساعتها قدم زدم و فکر کردم
جدال بین عقل دل داشتم جدالی بس ناجوانمردانه ولی در سرزمین وجود من دل حاکم و عقل رئیت است. و تلاش بیهوده عقل بسیار دیدنی است.
******************
ولی از کنار شب میگذرم تا سپیده در وجودم جاویدان شود .و به طلوع سپیده ایمان دارم .
تنها حقیقت نور سپیده است.
بهانه عاشورا
آره بازم محرم بازم عاشورا بازم یه بهونه خوب تا اگه دلت از هر جا پر بری یه جا واسه خودت زار بزنی و این شاید از زمانهای کمیاب باشد که وقتی داری داد میزنی و اشک میریزی کسی کار بهکارت ندار.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین (ع) بیشتر از آب، تشنه لبیک بود، افسوس که به جای افکارش زخم‌های تنش را نشانمان دادند و بزرگ‌ترین دردش را بی‌آبی نامیدند.
با همه و تنها
خیلی سخته که دور و برت پر از آدم باشه و تو این شهر خراب شده حداقل صد نفر رو می شناسی
تو موبایلت شماره دویست نفر باشه که همه شون هم یه جورایی دوستتن.
ولی وقتی راجبه بعضی چیزا میخوای درد دل کنی میبینی از هر کس تنها تری و فقط باید بغض کنی.
تا حالا این بغض و داشتین.............