مستراح

در میان آن همه هیاهو 

پشت آن لبخند سرد من 

چشمانم به کسی می نگریست  

که در خیالم او را همدمم می پنداشتم 

ولی باز هم دورد به مرام مستراح خالی 

که می شنود ومی بیند  

و از یاد نمی برد