حالام تعریفی ندارد
مانند یک ۴مجهولی
در گیرم چرخدنده فکرم شکست
افکار مغشوش
بغضی بی دلیل مرا فرا گرفته
به دنبال بهانه ای برای اشک ریختن
باید خودم را همین جا رها کنم
رهایش کنم که بمیرد
تا دلیلی برای گریستن بیابم
گریستن به حال خویش
********
هر بار آرزو کردم زمین دهان باز کند
و مرا ببلعد و بلعکس
همیشه عزیزی را بلعید و من تنها ماندم
این بار به خاطر تو این کار را نمیکنم
تا تو باشی به هر عنوان و هر دلیل
و فقط باش ....
"هر بار آرزو کردم زمین دهان باز کند /و مرا ببلعد و بلعکس"
دوستش داشتم خیلی ..
همش همین بود ...
در گیر و دار خوددرگیری های شبانه ام تو دیگر کاری نکن تا غم هایم به توان n شود....
هم او خودش حافظت باد آمین
می دونی که هدف جز این بود
نه آزرده خاطر کردن خاطره عزیزت
...........
.................در گلوی زمین گیر می کند
...............................گلوله ام.
تلفیق قشنگی بود از جواب من
ونظر تو ....
عزیزم خوبه تو دلیلی برای گریه پیدا کردی
من که بی دلیل اشکام جاری میشه
خیلی بزرگواری که به خاطر عزیزت حاضر ی زندگی کنی
خوش به حالش......
شاید هدفهای چه بسا کوتاه مدت
و بی خبر .
دلیلی باشد برای احساس راحتی کردن
در هنگام جان سپردن
bi dalil gerye kon behtare!
بارها این نیز رخ داده است
بارها ......
خطاب به اشنا:
وجود داشته باش مثل بچه ادم خودتو معرفی کن اخه الان داداشم فکر می کنه توی لعنتی منم فهمیدی یا ... فهمت کنم؟؟؟؟
بابا بی خی خی .....
بزار باشه .....
ما که حرف مون رو زدیم
به دنبال بهانه ای برای اشک ریختن
اما نه برای چرخدنده های شکسته ام...
شاید برای دلیل بغض های بی دلیلم
-تنها کسی بودید که تا حد ممکن از پستم فهمیدید. حداقل فهمیدید که می خواستم یه چیزی بگم
-همچین گوشی تلفنی ندارم!
با احترام و سپاس
میشه گفت یکی از دلایل این بود
لطف داری
مهم نیست که گوشی رو نداری ولی رم شو داری