من اینم

در زمانی که 

به راحتی در سختی زندگی میکنم 

همچو اغنیاء با فقر می سازم 

با تمام غم ها چو نقاب دلقکم 

چه نیاز به تلاش بیشتر برای به زیستن 

به زیستن را نخواهم از کسی آموخت 

زیرا من . کسی دیگر نیستم  

حال باز لبخندم را ببین  

ببین من زندگی میکنم یا زندگی مرا

نظرات 3 + ارسال نظر
ققنوس سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:34 ب.ظ http://parande-ye-atash.persianblog.ir

تو را کردن یا کردن تو مهم نیست
مهم این حضور اجباری وامانده است که همه چیز را می کند...

از اجبار بیزارم میدانی
همین خرده اعتقادات باعث اسکان است
وگرنه زود تر از اینها به سفر میرفتم

محمد چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ق.ظ http://chorion.blogsky.com/

کلا امثال ما جماعت از این زیستن ،غر زدن و جا زدنش رو یاد گرفتیم و بس،شخصا فکر می کنم این بهترین قسمت زندگی باید باشه..
+
قـِناری آتش زااین جا چیکار می کنه؟

وقتی غر نمزدیم بر رویمان غریدند
وقتی در فکر جا زدن نبودیم در جا زدیم
پس دقیقا این بهترین نقطه زندگیست

مریم پنج‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:05 ب.ظ

جنس من نیستی و نمیفهمی این جنس بودن و درک تنهایی تا برزخ چه بد مچاله ات می کند .
به خودت ببال که بی بال نمی رسی .........

جنس تو نبودن دلیل بر نشناختن تو نیست.
تو در برزخ و من در برزخ خود گرفتارم هر کدام در نوبه خویشتن
به چه چیز خویشتن به بالم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد