گریستن بیهوده را دوست دارم
چشم هایم خیس شدن می خواهد
حالیست غریب این حال
حالی که حالی به حالی ام میکند
حالی که بوی شادی همراه با غم دارد
حالی که بدون او نیز هنوز نیز همان حال است
می خندم این بار
می خندم بر آن گریستن
میخندم بر گذشته
از این خنده های بی تکرار
چیزیی جز آن اشک ها نمی ماند
گاهی فقط گاهی وقتها اشکهایی که میریزم رو دوست دارم چون دردش برام لذت بخش.و اون لحظهٔ حال رو که تنها هم باشم بیشتر...