تکرار مکررات

فنجان های خالی 

خنده های تمام شده

فیلم نامه ای که دو خط اولش

روایت دو تاس بود

خاطرات یک دوست

محورش گراس بود

دود سیگار هم شده از ما خسته 

ساعت 10که رسید کافه هم شد بسته

باز من ماندم شال گردن و دود سیگار

ای کاش بدانی که بیزارم از همه این تکرار