نبض عشق
رو برویم نشسته دیواری
دور گشتم ز خود به ناچاری

لحضه های سیاه وحشت زا
چیست در خاطرم؟عزاداری

لحضه های قشنگ من مردند
تو هم ای دل به غم سزاواری

متپد نبض عشق در دل من
باز هم عاشق است انگاری

در سه کنجی به نام بعد زمان
ماندهام در حصار تکراری

خسته از زندگانی خوشم
خسته از لحضه های بیزاری