تکرار مکررات

فنجان های خالی 

خنده های تمام شده

فیلم نامه ای که دو خط اولش

روایت دو تاس بود

خاطرات یک دوست

محورش گراس بود

دود سیگار هم شده از ما خسته 

ساعت 10که رسید کافه هم شد بسته

باز من ماندم شال گردن و دود سیگار

ای کاش بدانی که بیزارم از همه این تکرار

نظرات 2 + ارسال نظر
کوریون شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:57 ق.ظ http://chorion.blogsky.com/

غیر از *شعر گفتن ( کس-شعر گفتن) استعدادهای دیگری هم داری رفیق..

نظر لطف تو دوست دارم
من همون آدمی هم که پشت کس شعر غایم میشم

مریم شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:04 ق.ظ

من این تکرار را دوست دارم
دود سیگار را دوست دارم
وقتی پشت و پناهی ندارم
موندن تو کافی شاپ را دوست دارم

به فکر فکری جدید باش کاری نو تکرار جدید یه حالی به خودت بده
این موج منفی رو خفه کن میشی مثه من
بد دیگه مریم میمونه و حوضش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد