اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را قشنگ دیدم
اگر از دست من در خلوت خود گریه می کردی
اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردم
اگر تو مهربان بودی و من نامهربان بودم ، برای دیگران بهار و برای تو خزان بودم
اگر تو با تحمل گله از خودخواهی ام کردی
اگر زجری کشیدی تو گاهی از زبان من
اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من
dar akhar?!....
در آخر اینکه بدونه که می دونم همین
بهتر بگم بدونه میدونستم