سوتک

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم

چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم

که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد

به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یک ریز و پی در پی

دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد

بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را

 

نظرات 4 + ارسال نظر
دفتر عشق سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:33 ب.ظ http://www.daftareshghe.blogsky.com/

سلام خوبی؟ وب زیبایی داری. خوشحال میشم به دفتر عشق هم بیای.. موفق باشی. یا حق

ثریا چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:43 ق.ظ http://orphic.blogsky.com

سلام آقا مجتبی .
خوبین؟
خیلی ممنونم از این همه لطف که به من دارین .
منم لینک شما رو گذاشته بودم اما آدرسش رو اشتباه زده بودم هی ارور می داد .
به همین خاطر منتظر بودم تا شما خودتون بیاین و آدرستون رو بنویسین تا من دوباره لینک رو بذارم .
وبلاگ شما هم خیلی جالبه .
از آشنای با شما خوشحالم .
ارادتمند: ثریا

پدر خوانده چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:47 ب.ظ http://sorkhesorkh.blogsky.com

سلام آقا مجتبی ! خوبین شما چقدر به من لطف دارین !!
: دی : دی با حال بود

Ho3!N جمعه 11 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:57 ب.ظ http://Ho3iin.blogsky.com

ولی من اصلا دلم نمی خواد خاک گلوم سوت بشه !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد