یاد اون سه روز ...!

یاد اون سه روز ...!

گفت میرم مسافرت

سه روز دیگه میام خونه

عصر جمعه هر کی در زد، بدونم خود اونه

وقتی که بار سفر بست

دلم آهنگی نداشت

بغضمم تو راه اون بود

آسمون رنگی نداشت

روز اول با صدای بارون از پشت شیشه

روز دوم کلاغی که روی بوم همیشه

روز سوم اومدش یه صبح بارون

توی اون جمعه ی ساکت

با خودم زدم خیابون

 

partizanha.blogsky.com

 

سرخوش از هر لحظه نزدیکی خورشید به زمین

با خودم گفتم غروب امروز و  ببین ببین

وقتیکه ماه توی چشمام رخنه می کرد

صدای زنگ تلفن توی گوشم ناله می کرد

یه صدای غم زده گفت

که تو رفتی ته دره

از خودت برام یه دنیا

نذاشتی ختی یه ذره

تو که رفتی شعرمم پاک شده و مردش

عکست هم تو قاب خالی

یاد اون سه روز و دردش

نظرات 2 + ارسال نظر
ngn پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:57 ب.ظ http://niyaz18.blogfa.com

وای من عاشق این اهنگه هستم شما نمیدونید خوانندش کیه؟
فقط اسم کوچیکش یادمه که وحید بود:(

ngn پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:58 ب.ظ http://niyaz18.blogfa.com

mamnon man khodam peydash kardam:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد